moviedoc
خلاصه فیلم سینمایی گُل های جنگ
در سال 1937 شهر نانجینگ در اشغال نظامیان ژاپنی است. جان میلر کریستین بیل یک آمریکایی متصدی کفن و دفن، برای شرکت در مراسم درگذشت یک کشیش به صومعهای در این شهر میرود که پسر نوجوانی به نام جورج هوانگ تیانیوان سرپرست آن است و دختران نوجوان دانش آموز در آن تحصیل میکنند. کمی بعد گروهی از زنان فاحشه نیز به آن صومعه پناه میبرند. یکی از آنها که انگلیسی میداند از جان درخواست میکند با توجه به اینکه ژاپنیها به آمریکاییها حمله نمیکنند، به فرار آنها از شهر کمک کند. جورج نیز از او میخواهد که دانش آموزان را از صومعه فراری دهد. جان به شکل سرگرم کنندهای تنش میان این جمع نامعمول و ناهمخوان را دنبال میکند. حضور گروه تازه وارد و دانشآموزان حتی به زد و خورد میانجامد. اما این فضا با حمله ژاپنیها به صومعه دگرگون میشود...
نقطه ضعف و نقطه قوت فیلم سینمایی گُل های جنگ
انتخاب بازیگر
فیلم سینمایی گُل های جنگ یک نقطه ضعف اساسی دارد. سپردن نقش اول آن به کریستین بیل یک انتخاب اشتباه بوده است. در توانایی های کریستین بیل به عنوان یک هنرپیشه بین المللی هیچ شکی نیست. کریستین بیل نقش های پیچیده تر از این نقش را به بهترین شکل ممکن ایفا کرده است اما این نقش مناسب بازی او نیست.
گفته شده استیون اسپیلبرگ برای ایفای این نقش کریسیتین بیل را پیشنهاد داده است. با تمام احترامی که برای اسپیلبرگ و کارگردان فیلم ژانگ ییمو قایل هستیم اما باید عرض کنم نوع بازی کریستین بیل مناسب این نقش نبود و این انتخاب بازیگر به فیلم ضربه شدیدی زده است.
داشتن راوی
این فیلم به هیچ عنوان احتیاج به یک راوی نداشت. در بسیاری از صحنه های فیلم صدای راوی به جای آنکه به ارتباط مخاطب با فیلم کمک کند به آن ضربه میزند. انتخاب روایت شدن داستان از زبان راوی که فیلم زمان مناسبی برای شخصیت پردازی راوی به خرج نداده است از اساس اشتباه است و این فیلم از این مشکل به شدت رنج میبرد.
شخصیت پردازی
شخصیت کریستین بیل خوب پرداخت نشده است. او در یک شب مست میکند و میخواهد با یکی از فاحشه ها معاشقه کند و صبح فردا میخواهد جانش را به خطر بیندازد و دانش آموزان را نجات دهد. دقیقا به همان سرعتی که لباس کشیش ها را می پوشد به همان سرعت هم متحول میشود.
ارتباط شخصیت ها با یکدیگر اصلا خط سیر صعودی ندارد. در این فیلم ما با سه شخصیت اصلی روبرو هستیم. کریستین بیل. نی نی. ژانگ شینیی. ارتباط این سه نفر هیچ زمان به پختگی لازم برای ارتباط برقرار کردن با مخاطب نمی رسد. این ارتباط در سراسر فیلم سرسری گرفته شده است و شخصیت های تخت و ارتباط مکانیکی در فیلم حکم فرماست.
موقعیت خوب
تجسم اینکه چندین دانش آموز کلیسا به همراه چندین فاحشه در یک کلیسا گیر بیفتند جالب است. درگیری های آنان با یکدیگر و موقعیت جنگی که از خود گذشتگی طلب میکند. از خود گذشتگی هایی که هر یک از این دو دسته برای یکدیگر میکنند. بدون چشم داشت به جبران آن. کشیشی که کشیش نیست و فقط مامور کفن و دفن است و دلش میخواهد از موقعیت موجود نهایت استفاده را ببرد اما به مرور زمان متوجه میشود زمان استفاده فردی نیست و باید برای جمع کاری انجام دهد.
یکی از نکات مثبت فیلم بازی بازیگری است که هیچ نام و نشانی در سینما ندارد. Tianyuan Huang در نقش پسر بچه ای که مسئول کلیساست. مطمئنا بیشرین ارتباطی که در فیلم مخاطب با یک هنرپیشه برقرار میکند نقش پسربچه است. او به قدری در نقشش فرو میرود که امکان ندارد با صحنه هایی که او گریه میکند مخاطب به گریه نیفتد. او شخصیت دانای فیلم است اما راوی نیست.
[caption id="attachment_1210" align="aligncenter" width="812"]
فیلم سینمایی گُل های جنگ[/caption]
فیلمبرداری فیلم به قدری خوب است که Zhao Xiaoding در صحنه های جنگی شما را به یاد فیلم نجات سرباز رایان خواهد انداخت. دوربین زمانی که نیاز است بر روی دست گرفته میشود تا مخاطب خودش را در وسط میدان جنگ تصور کند.نما های طولانی از تعقیب و گریز ها فوق العاده در آمده است. شما به تمام معنا نگران سرنوشت هنرپیشه ها میشوید.
سخن پایانی فیلم سینمایی گُل های جنگ
فیلم سینمایی گُل های جنگ ارزش دیدن دارد. این فیلم با پایان درخشان خودش وقتی به پایان میرسد شما احساس نمی کنید زمانی که صرف دیدنش کرده اید حرام شده است. شما از فیلم راضی خواهید بود. حتی ممکن است بعضی از صحنه های فیلم را تا مدت ها در ذهنتان مرور کنید. یا حتی بعضی وقت ها دلتان بخواهد فیلم را جلو و عقب کنید و از بعضی از صحنه های فیلم لذت ببرید. یکی از تصمیمات درست کارگردان نشان ندادن سرنوشت عده ای از نقش هاست. کارگردان تصمیم میگیرد موقعیت را بچیند و مخاطب باید تصمیم بگیرد چه اتفاقی خواهد افتاد. این ترفند کارگردان به شدت در پایان فیلم خوب از کار در آمده است.
اما به دلیل ضعف هایی که بر شمردیم فیلم در تاریخ سینما ماندگار نشد. فیلم سینمایی گُل های جنگ به عنوان نماینده چین درجوایز اسکار 84ام معرفی شد، اما در لیست نامزدهای نهایی قرار نگرفت.
عوامل فیلم
[caption id="attachment_1214" align="alignright" width="203"]
پوستر فیلم سینمایی گُل های جنگ[/caption]کارگردان: Yimou Zhang
نویسنده: Heng Liu. Geling Yan
هنرپیشه ها: Christian Bale. Ni Ni. Xinyi Zhang
تریلر فیلم rottentomatoes لیست جوایز فیلم
نقد و تحلیل سریال اوزارک کمی زود است زیرا این سریال هنوز در حال پخش شدن است و به اتمام نرسیده است. سریال اوزارک به قدری جذاب است که دلمان نمی آید در موردش حرف نزنیم. اوزارک مجموعه تلویزیونی مهیج و جنایی آمریکایی است. که سازندهاش بیل دوبو است و تهیهکنندهاش مدیا رایتز کپیتال است. ستاره مجموعه جیسون بیتمن است. خلاصه سریال اوزارک این گونه است. جیسون بیتمن در نقش یک برنامهریز مالی به نام مارتی بیرد و لورا لینی در نقش همسر او وندی ظاهر شدهاند. مارتی پس از به مشکل خوردن برنامه پولشویی برای کارتل مواد مخدر مکزیک به سرعت خانوادهاش که شامل یک دختر و یک پسر است را از حومه شیکاگو به محلی برای تفریحات تابستانی در اوزارکس میزوری منتقل میکند و باید بدهیاش را به رئیس کارتل بپردازد.
در نقد و تحلیل سریال اوزارک مجبور هستیم بعضی جاها مقایسه ای بین سریال اوزارک و سریال بریکینگ بد انجام دهیم. سریال اوزارک شباهت های زیادی با سریال بریکینگ بد دارد که قابل انکار نیست. این شباهت ها چه تعمدی باشد و چه بر حسب اتفاق استنادی نیست بر کپی بودن فیلمنامه سریال اوزارک از سریال بریکینگ بد. این موضوع برای کسانی که هر دو سریال را دیده اند کاملا روشن است.
اوزارک سریال تاریکی است. هم از نظر محتوا و هم از نظر فیلتر هایی که برای تصویر آن بکار رفته است. سریال دز شهر اوزارک در در ایالات آرکانزاس و میزوری واقع شده است. محل فیلمبرداری سریال مانند شهر های شمالی کشورمان است اما تم رنگ خاکستری / آبی تصویر به هیچ عنوان چشم نواز نیست. حتی وقتی نماهای هلی شات از جنگل های انبوه اوزارک به تصویر کشیده میشود تصاویر به جای آنکه چشم نواز و زیبا باشد مخوف و ترسناک است.
شخصیت های اصلی سریال اوزارک
مارتی بیرد
[caption id="attachment_1134" align="aligncenter" width="300"]جیسون بیتمن[/caption]
شخصیت اصلی سریال. مارتی یک حسابدار است و در کارش بسیار ماهر است. او بسیار باهوش است. مارتی تا جایی که بتواند اصول اخلاقی را رعایت میکند. برای او مهمترن چیز حفظ خانواده اش از خطرات ممکن است. بسیار درونگرا و کم حرف است.
وندی بیرد
[caption id="attachment_1135" align="aligncenter" width="300"]لورا لینی[/caption]
همسر مارتی بیرد. سیاستمدار است اما در سیاست فعالیت نمیکند. بلند پرواز است و در بلند پروازی هایش با مارتی مشکل دارد.
شارلوت بیرد
[caption id="attachment_1136" align="aligncenter" width="309"]سوفیا هابلیتس[/caption]
دختر خانواده بیرد. او از اوزارک خوشش نمی آید. گیج و سردرگم است. دلش میخواهد اوزارک را ترک کند و به شیکاگو بازگردد .
جونا بیرد
[caption id="attachment_1141" align="aligncenter" width="300"]اسکایلر گریتنر[/caption]
پسر خانواده بیرد. رفتار های عجیب دارد. به جنازه حیوانات و تیر اندازی علاقه دارد. بسیار باهوش است اما به همان میزان تنهاست و هیچ دوستی ندارد. قدرت تحلیل بالایی دارد.
روث لنگمور
[caption id="attachment_1138" align="aligncenter" width="300"]جولیا گارنر[/caption]
دختر نوزدهسالهای که توانایی دارد به مجرمی خطرناک مبدل شود. او در عملیات پولشویی مشارکت میکند و مسئول یک باشگاه برهنگی میشود. خانواده او از هم پاشیده است. روث تلاش میکند اعضای باقیمانده خانواده را زیر پر و بال خود بگیرد اما در این کار مجبور به انجام جنایت نیز میشود.
نقد و تحلیل سریال اوزارک
قاعده شطرنج بدون ابر قهرمان، بدون معجزه
از مهمترین خصوصیت های سریال اوزارک باورپذیر بودن داستان آن است. در سراسر داستان اوزارک شما شاهد معجزه ای نیستید. دقیقا مانند زندگی واقعی. اگر مشکلی پیش می آید باید توسط افرادی بوجود بیاید که مخاطب قبول کند آن فرد پتانسیل ایجاد آن مشکل را دارد و اگر همان مشکل حل میشود نباید توسط نیرو های عجیب غریب یا شخصی خارج از داستان و مثل سریال های ایرانی از طریق متحول شدن شخصیت ها حل شود. همه چیز در اوزارک باید بر اساس منظق پیش برود. ادعا نمیکنم هیچ کجا خط سیر داستان از این قاعده تخطی نکرده است اما میزان این تخطی به قدری کم است که قابل چشم پوشی است.
روایت داستان با مرکزیت مارتی بیرد است. او همه تلاش خود را میکند تا خودش و خانواده اش را از خطر دور نگهدارد. وقتی خطری برای مارتی و یا خانواده اش پیش می آید مارتی مانند یک شطرنج باز عمل میکند. او با هوش است اما بدون کمک اطرافیانش قادر نیست کاری از پیش ببرد اما بازیکن اصلی اوست. در خیلی از موقعیت های داستان وقتی داستان اینقدر پیچیده میشود که بیننده فکر میکند این آخرین لحظات مارتی و خانواده اش است مارتی مهره های شطرنجش را جوری جایجا میکند که از مات شدن رها شود. گاهی وقت ها در همین موقعیت هاست که او اصول اخلاقیش را زیر پا میگذارد. او یک مهره را قربانی میکند تا باز بتواند یک حرکت دیگر برای خودش بخرد و بازی زندگیش تمام نشود.
[caption id="attachment_1155" align="aligncenter" width="960"]
نمایی از کادر بندی های هوشمندانه دوربین مارتی بیرد در مرکز کادر[/caption]پیچیدگی هزارتو مانند
سخت ترین کار ممکن برای نویسنده فیلمنامه این سریال حفظ ضرب آهنگ سریال است. سریال با یک ضرب اهنگ یکنواخت پیش میرود. نه اینقدر تند که شما را جای بگذارد و نه اینقدرکند که شما را خسته کند. سریال اوزارک در حفظ این تعادل استاد است. داستانش را با مکث های به جا و مناسب تعریف میکند. شما را از همه چیز آگاه میکند. برای مخاطبش توضیح میدهد اما پر گویی نمیکند. نماهایش طولانی نمیشود تا شما خسته شوید و اینقدر کوتاه نمیشود که مخاطب گیج شود. برای اینکه هنر شطرنج بازی مارتی بیرد مشخص شود شما باید اول موقعیت سخت او را متوجه شوید و وقتی که گره گشایی صورت میگیرد باید اینقدر آشکار و متین توضیح دهد تا شما را انگشت به دهان کند.
نقد و تحلیل سریال اوزارک
صفحات اختصاصی فیلم
ویکی پدیا wikipedia IMDB
تریلر rottentomatoes لیست جوایز فیلم
https://youtu.be/lGimfbkYG9k
https://www.aparat.com/v/iUZqK
ژست روشنفکری ممنوع . هنر مانند مکانیک و فیزیک نیست. هر کسی که توان دیدن و شنیدن داشته باشد این اجازه را دارد تا در مورد یک اثر هنری صحبت کند. بدون نیاز به تحصیلات آکادمیک. زیرا هنر برای مخاطب خودش ساخته شده است و مخاطب انتخاب نمیشود. چه یک تابلو نقاشی باشد چه یک فیلتر خاص در نورپردازی یک صحنه. دامنه مخاطب هنر قسمتی از جامعه هنری نیست. هنر برای هنرمندان خلق نمیشود. هنر برای کل جامعه خلق میشود. از این رو هیچ کس حق ندارد به شخصی بگوید تو از هنر چیزی نمیدانی پس در مورد آن صحبت نکن.
هر کس به اندازه ادراک خودش میتواند در مورد اثر هنری صحبت کند حتی اگر تخصصی در آن زمینه نداشته باشد. مثلا شما در مورد لنز دوربین هیچ اطلاعاتی ندارید اما این دلیل محکمی است که نتوانید در مورد فیلمبرداری یک فیلم نظر بدهید؟ شما میتوانید بگویید فیلمبرداری آن فیلم را دوست دارید یا نه. حتی بگویید فیلمبردای فیلم از نظر شما خوب است یا نه.
این مقدمه را گفتم تا مشخص کنم دیدگاهم در مورد هنر و مخاطب آن چیست و برای هر نظری در هر موردی احترام قایل هستم. حتی در مورد اندی وارهول و قوطیهای سوپ کمپبل یا در مورد سالوادور دالی و تداوم حافظه اش. اگر کسی بیایید و بگوید شاهکار است مورد احترام است. اگر کسی بیاید و بگوید مسخره است و احمقانه باز هم مورد احترام است نظرش.
حرفی که میخواهم بزنم از جنس دیگری است.
هانس زیمر بهترین آهنگساز جهان و تاریخ و جغرافیا و مدنی ؟!
شما این اجازه را دارید که بگویید هانس زیمر از نظر شما برترین آهنگساز تاریخ سینماست. دیگران هم این اجازه را دارند تا از شما بپرسند "چرا؟".
مشکل هانس زیمر نیست . در استادی هانس زیمر هیچ شکی نیست. بر منکرش لعنت. سوال اینجاست. آیا فردی که میگوید بهترین آهنگساز هانس زیمر است بر اساس سلیقه اش دارد این جمله را بیان میکند؟ خودش است که دارد این پیام را میدهد؟ اگر چنین باشد مطمئنا حق دارد نظرش را بیان کند و ما هم دهانمان را میبندیم. کور شود هر آنکه نتواند دید. پس مشکل کجاست؟
https://www.pinterest.com/movie_doc/non/
مشکل از شبکه های اجتماعی شروع میشود. یک فردی که اصلا در این نوشتار مهم نیست کیست و چه تخصص و تحصیلات و هدفی دارد قسمتی از موسیقی متن فیلممیانستارهای کریستوفر نولان را در صفحه اینستاگرام خودش میگذارد و آن نوشته دست به دست میچرخد یا به قول متخصصین شبکه های مجازی وایرال میشود و بعضی دیگر از افراد فعال در عرصه سینما با تاثیر پذیری از وایرال شدن آن پست اقدام به انتشار موضوع مشابه میکنند و موضوع به قدری گسترش پیدا میکند که وقتی شبکه اجتماعی خود را باز میکنید امکان ندارد در طول روز به موسیقی از هانس زیمر برخورد نکنید.
تا اینجای کار هیچ مشکلی وجود ندارد اما تاثیر این وایرال شدن یک موضوع ایجاد اشکال در ذهن مخاطب میکند. باعث بوجود آمدن ژست روشنفکری در کاربران میشود که اصلا هم دارای ارزش نیست این ژست.
لیست های دروغین
در ابتدای نوشته مشخص کردیم که هیچ کس حق ندارد به شخصی که به یک موضوع خواص هنری ابراز علاقه میکند ایراد بگیرد و هر کسی آزاد است نظر خودش را بیان کند. اما اینجا با پدیده ای مواجه میشویم که چندان خوب نیست. ژست روشنفکری ، پدیده دروغ گفتن به خود برای مقبولیت در شبکه های اجتماعی . برای خاص نشان دادن خود در یک موضوع. همین موضوع را در مورد داستان عامهپسند (Pulp Fiction) کوئنتین تارانتینو شاهدش هستیم. چند نفر در اطراف شما هستند که میگویند فیلم داستان عامه پسند بهترین فیلم زندگیشان است؟ چند لحظه بعد کریستوفر نولان بهترین کارگردان زندگیشان است؟ چند لحظه بعد هانس زیمر بهترین آهنگساز ؟
https://twitter.com/_moviedoc_/status/1253827080355184641
این که اینها انتخاب افراد است هیچ شکی نیست اما انتخاب آزاد است ؟ یعنی فرد تحت تاثیر جو موجود نظر نداده باشد و نظر خودش باشد قابل احترام است اما اگر بخواهد وانمود کند به چیزی که نیست دیگر این وانمود کردن و نفاق از طرف دیگر قابل احترام نیست.
فردی که میگوید هانس زیمر بهترین است اگر سلیقه خودش است باید به آن احترام گذاشت اما اگر دارد محتویات شبکه های اجتماعی را بازپخش میکند باید از او سوال پرسید: آهنگساز رده دومت کیست؟ رقیبان قدرتمند هانس زیمر در سینما کیستند؟
نظرش را در مورد برنارد هرمن . انیو موریکونه . جری گلدسمیت . جان ویلیامز . جیمز هورنر . ای.آر. رحمان و ... بپرسید. اگر دست و پایش را گم کرد ادامه ندهید. اگر نظرش را در مورد دیگر آهنگسازان بیان کرد سکوت کنید و به نظرش احترام بگذارید. حتی اگر راجب هیچ کدام از اینها اطلاعی نداشت باز هم به نظرش احترام بگذارید اما به او بفهمانید که دوست ندارید لیست ها و اسم های شبکه های اجتماعی را برایتان بازگو کند. ژست روشنفکری او را برای خودش بشکنید نه برای خودتان.
بدترین فیلم تارانتینو!https://moviedocmoviedoc.blogspot.com/
اگر بهترین فیلم تارانتینو قصه عامه پسند است بدترینش کدام است ؟ شما که لقب بهترین را میدهید حتمی اثار دیگر این کارگردان را دیده اید که رده بندی بهترین را دارید و این اولین سر لیست بهترین است. پس ما بدبخت بیچاره ها را از اشتباهاتمان رها کنید و مارا هدایت کنید.
https://www.aparat.com/v/iUZqK
https://www.aparat.com/v/VSopm
سال 1923 در تاریخ سینما چندین اثر شاخص داشته است اما برتری با موضوع طنز بوده است. در این سال چندین اثر مهم سینمایی ساخته شده است که حتی تا با امروز از آنها یاد میشود و درباره آنها بحث میشود. در این سال چارلی چاپلین دو فیلم را روانه اکران کرد و رقیب قدرتمندش باستر کیتون نیز سه فیلم را بر پرده سینما داشت. اولین فیلم هجو در این سال ساخته شد. فیلم ایمنی آخر از همه با بازیگری هارولد لوید که هنوز در مورد حقه های سینمایی آن گفتگو میشود نیز محصول سال 1923 بوده است است. در ادامه ده فیلم برتر امسال را به صورت کلی معرفی میکنیم.
فیلم های برتر سال 1923
1- The Ten Commandments
فیلم ده فرمان در سینما دو بار ساخته شده است. اولین ده فرمان در سال 1923 ساخته شد. این فیلم بودجه کمی داشت و آن عظمتی که سازندگان فیلم خواهان آن بودند را نداشت. در سال 1956 که سینما کیفیت بهتر و قدرت بالاتری برای به تصویر کشیدن داستان های مذهبی را داشت فیلم ده فرمان توسط همان کارگردان فیلم اول ساخته شد.
Director: Cecil B. DeMille
Writer:Jeanie Macpherson
Stars:Theodore Roberts. Charles de Rochefort. Estelle Taylor
2- The Pilgrim
زائر فیلمی کوتاه و صامت، به کارگردانی چارلی چاپلین با بازی چارلی چاپلین، ادنا پرویانس..فیلم زائر در دوره خودش از جنجالیترین فیلمهای چاپلین محسوب میشد. مدت فیلم حدود 40 دقیقه است. روی لباس زندان چاپلین در فیلم عدد 23 درج شده است.
Director: Charles Chaplin
Writer: Charles Chaplin
Stars: Charles Chaplin. Edna Purviance. Syd Chaplin
3- The Hunchback of Notre Dame
گوژپشت نتردام فیلمی در ژانر رمانتیک است. از بازیگران آن میتوان به لان چینی، پتسی روت میلر، نورمن کری، تالی مارشال و ریموند هاتون اشاره کرد.
Director: Wallace Worsley
Writers: Victor Hugo
Stars: Lon Chaney. Patsy Ruth Miller. Norman Kerry
4- The Wheel
این فیلم به لحاظ استفاده از ریتم سریع و تکنیکهای نورپردازی از آثار انقلابی دوره? خود بهشمار میرود.
مدت زمان فیلم اصلی چیزی حدود چهارصد دقیقه بوده است.
Director: Abel Gance
Writer: Abel Gance
Stars: Gabriel de Gravone. Pierre Magnier. Georges Térof
5- Safety Last
ایمنی آخر از همه! فیلمی صامت در سبک کمدی به کارگردانی فرد سی. نیومیر با بازی هارولد لوید است. این فیلم شامل یکی از مشهورترین صحنههای دوره? سینمای صامت است: لوید در نمای خارجی یک آسمانخراش بالای اتومبیلهای در حال عبور در خیابان، عقربههای ساعتی بزرگ را محکم گرفته و از آن آویزان شدهاست.
Directors: Fred C. Newmeyer
Writers: Hal Roach
Stars: Harold Lloyd. Mildred Davis. Bill Strother
صحنه بالا رفتن از ساختمان را در اینجا میتوانید ببینید.
6- Our Hospitality
مهماننوازی ما یک فیلم صامت در سبک کمدی رمانتیک به کارگردانی باستر کیتون است که در سال 1923 منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به باستر کیتون، جو کیتون، ناتالی تلمج و جو رابرتز اشاره کرد.
Directors: Buster Keaton
Writers: Jean C. Havez
Stars: Buster Keaton. Natalie Talmadge.Joe Keaton
7- A Woman of Paris
زن پاریسی فیلمی صامت، به کارگردانی چارلی چاپلین با بازی ادنا پرواینس، کلارنس گلدارت، کارل میلر، لیدیا نات، چارلز کی. فرنچ و آدولف منژو محصول سال 1923 است.
زنی از پاریس اولین فیلم چاپلین در کمپانی فیلمسازی یونایتد آرتیستس است که در سال 1923، به صورت سیاهوسفید و صامت ساخته شد. زن پاریسی تنها فیلم چاپلین است که خود او در آن بازی نمیکند. ادنا پرواینس بازیگر اصلی فیلم است. او مهمترین بازیگر زن فیلمهای کوتاه چاپلین بود که در بیش از 30 فیلم با هم همکاری داشتند. این فیلم آخرین همکاری مشترک این دو بود.
Director: Charles Chaplin
Writer:Charles Chaplin
Stars: Edna Purviance. Clarence Geldart. Carl Miller
8- The Street
خیابان فیلمی صامت از سینمای آلمان به کارگردانی کارل گرونه است که در سال 1923 میلادی منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به ماکس شرک اشاره کرد. این اثر، در تاریخ سینمای آلمان فیلم مهمی به شمار میرود. فیلم به جز چند مورد محدود، کاملاً عاری از میاننویسهای مرسوم سینمای صامت است و تا حد امکان احساسات و روابط با تصاویر بیان میشوند.
Director:Karl Grune
Writers: Karl Grune, Carl Mayer
Stars: Anton Edthofer. Aud Egede-Nissen. Leonhard Haskel
9- The Love Nest
خلاصه داستان این فیلم باستر کیتون اینگونه است. کیتون که دچار شکست عشقی شده است، سوار بر قایقی کوچک، به دریا میزند. پس از مدتی سرگردانی، به یک کشتیِ شکارِ نهنگ بر میخورد که «لاو نست» نام دارد و ناخدایی خشن و سختگیر آن را هدایت میکند. بیرحمی ناخدای «لاو نست» به حدی است که کارکنان و خدمه کشتی را بابت کوچکترین اشتباهی به دریا میاندازد. یک بار که پیشکارِ شخصیِ ناخدا، به اشتباه چایِ داغ را روی دستش میریزد؛ ناخدا او را به دریا میاندازد و کیتون را جایگزین او میکند. از اینجا به بعد، کیتون تلاش زیادی میکند تا به سرنوشت سایر خدمه کشتی مبتلا نشود و علیرغم چند اشتباه، سرانجام موفق هم میشود.
مدت زمان فیلم 20 دقیقه است.
Directors: Buster Keaton. Edward F. Cline
Writers: Buster Keaton. Jeffrey Vance
Stars:Buster Keaton. Joe Roberts. Virginia Fox
تماشای آنلاین فیلم در اینجا
10- Three Ages
اولین فیلم هجویه تاریخ سینما. فیلمی در ژانر کمدی رمانتیک و هجویه به کارگردانی باستر کیتون و ادوارد اف کلاین است که در سال 1923 منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به باستر کیتون، والاس بیری، جو رابرتز، و لایونل بلمور اشاره کرد.
Directors: Edward F. Cline . Buster Keaton
Writers:Clyde Bruckman
Stars: Buster Keaton. Margaret Leahy. Wallace Beery
قسمت هایی از فیلم را در اینجا میتوانید مشاهده کنید.
صد سال سینما: ده فیلم برتر سال 1922